هیچ کس نیست که گرفتار نباشد اما
کسانی هستند که هیچ کس از گرفتاری آنها آگاه نم
با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میو
آن شب سکوت خلوت غار حرا شکست
با آن شکست، قامت لات و عزا شکست
آمد به گوش ختم رسولان ندا بخوان
مهر سکوت لعل بشر زان ندا شکست
با خواندن نخوانده الفبا طلسم جهل
و دیگری را :خانمی!.