(قائم آل محمد)

پیامبر(ص) مـــیفرماید:مــــهدى از فرزنـــــــــدان مــــن است که چـــــــهره اش چـــون ستاره تــابان است .

(قائم آل محمد)

پیامبر(ص) مـــیفرماید:مــــهدى از فرزنـــــــــدان مــــن است که چـــــــهره اش چـــون ستاره تــابان است .

 در وادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد

 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند ؟ خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

آقای جمعه های غریبی ظهور کن / دل را پر ازطراوت عطر حضور کن

یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق /  یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن

برای آمدنت انتظار کافی نیست / دعا و اشک و دلی بی قرار کافی نیست

تمامی هر چه شراب است غیر چشمانت  / برای مستی چشمی خمار کافی نیست

کاش! روزی سینه ها دریای توفان خیز گردد / کوچه از عطر عبوری، ناگهان لبریز گردد

جان بگیرد لحظه ها مان از حضور آشنایت / از نوایت وسعت هر سینه عطر آمیز گردد

هر شب که انتظار فرج می برم به روز 
شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز 
اللّهم عجّل لولیک الفرج

لحظه هایی هست که دلم برایت تنگ می شود

من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام...

یار من مهدی نیا، اینجا کسی یعقوب نیست

لحظه ای چشمانشان، از دوریت مرطوب نیست

نازنین، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست

نوبهارم، در فراقت هیچ کس محزون نشد

منجی انسانیت، اینجا شرایط جور نیست

گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند

این دعاها بر زبان است، جنسشان مرغوب نیست

انتظار از خیل مظلومان سزاست

ناله ها از قشر محرومان به پاست

ای خدا! او را برون از پرده کن

ظالمان را نزد او چون برده کن

در چنین وضعی ، ظهورش را سزاست

رنگ خون بگرفته دنیا ، او کجاست؟

این روزها که حادثه بیداد می‌کند

دل از فراق روی تو فریاد می‌کند

برگرد ای مسافر تنهایی فاطمه

بانگ تو قلب فاطمه را شاد می‌کند

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی 
زسمت مشرق جغرافیای عرفانی 
دوباره پلک دلم می پرد نشانه چیست 
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی

یک عمر تو زخم های ما را بستی

هر روز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه میرسد آقا جان

ما تازه به یادمان می آید تو هستی

سالهای پیش بال آسمانی داشتیم

بال پرواز کران تا بی کرانی داشتیم

روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست

شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم

نذری روز ظهر مهدی موعودمان

صبح ها ، چله به چله ، عهد خوانی داشتیم

گاه گاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم

گاه گاهی میل سجده ، جمکرانی داشتیم

ثانیه ثانیه هامان پای آقا می گذشت

آی مردم ، یک زمان ،صاحب زمانی داشتیم

آی مردم ، یک زمان ، صاحب زمانی داشتیم . . .

 



 Night Skin

 

   همچو گنجشکی لب بام نشستم تا بیایی 

با سکوتم هیبت غم را شکستم تا بیایی 

یوسف م افتاده ای در چاه بیرحم جدایی 

همچو یعقوب زعطر ت مست مستم تا بیایی 

طاقت دوری کجا تا لحظه ها را می شمارم 

شعله ای در حسرت پروانه هستم تا بیایی

تو بین منتظران هم عزیز من ، چه غریبی

عجیب تر ، که چه آسان نبودنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم ، نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم ؛ خدا کند که بیایی

در وادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو

 همچون شمع ذره ذره آب می گردد

 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند ؟

خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

دل به داغِ بی کسی دچار شد نیامدی

چشمِ ماه و آفتاب تار شد نیامدی

ای بلندتر زِ کاش و دورتر زِ کاشکی

روزهای رفته بی شمار شد نیامدی

 

شهادت حضرت زهرا(س)حجاب


این فاصله مایه خجالت شده است

انگار که خواندن دعای فرجت

در وقت سحر ز روی عادت شده است

 

 سلام بر مهدی فاطمه،

 سلام بر تویی که خود انتظار آمدن را می کشی، اما نمی دانم چرا نمی آیی!

ما باید تا کی منتظر آمدنت باشیم.

عمرمان می گذرد و می رود اما هنوز در انتظار آمدنت هستیم.

همه جمعه ها را شمرده ام این جمعه هم رسید و تو نیامدی!

آخر دلم به کی خوش باشد؟

آقاجان! ما که نماز شب خوندن و شب زنده داری بلد نیستیم،

 ما که گوشه حوزه ها بزرگ نشدیم، ما که مقدس اردبیلی نمی شیم،

آقاجان! دنیا دارد از هم می پاشد.

 دیگر دخترها و پسرها را نمی شود از هم تشخیص داد،

 دیگر درمراسم های عروسی مردها و زن ها سر یک میز می نشینند!

دنیا اسم شما رو از یاد برده اما من بهتان قول می دهم اسمتان

را همیشه پایدار نگه دارم تا بیایید.

آقاجان! دلم گرفته.

زیر آسمان آبی ای مهدی، پس کی می آیی؟

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

  خدا. امشب د


این فاصله مایه خجالت شده است

انگار که خواندن دعای فرجت

در وقت سحر ز روی عادت شده است

 

 سلام بر مهدی فاطمه،

 سلام بر تویی که خود انتظار آمدن را می کشی، اما نمی دانم چرا نمی آیی!

ما باید تا کی منتظر آمدنت باشیم.

عمرمان می گذرد و می رود اما هنوز در انتظار آمدنت هستیم.

همه جمعه ها را شمرده ام این جمعه هم رسید و تو نیامدی!

آخر دلم به کی خوش باشد؟

آقاجان! ما که نماز شب خوندن و شب زنده داری بلد نیستیم،

 ما که گوشه حوزه ها بزرگ نشدیم، ما که مقدس اردبیلی نمی شیم،

آقاجان! دنیا دارد از هم می پاشد.

 دیگر دخترها و پسرها را نمی شود از هم تشخیص داد،

 دیگر درمراسم های عروسی مردها و زن ها سر یک میز می نشینند!

دنیا اسم شما رو از یاد برده اما من بهتان قول می دهم اسمتان

را همیشه پایدار نگه دارم تا بیایید.

آقاجان! دلم گرفته.

زیر آسمان آبی ای مهدی، پس کی می آیی؟

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

  خدا. امشب د