شرمنده می کند فرزند را دعای خیر مادر در کنج خانه ی سالمندان ... ............................... خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد ! ............................... به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن ! ............................... سرم را نه ظلم می تواند خم کند نه مرگ ، نه ترس ؛ سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ............................... قند خون مادر بالاست دلش اما همیشه شور می زند برای ما ............................... اشکهای مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ، دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید ...............................