گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز .... گرچه نیکان همگی بار سفر بر بستند شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز...
پسر اول گفت:مادر جون برم جبهه؟گفت:برو عزیزم.... رفت و والفجر مقدماتی شهید شد. پسر دوم گفت:مادر:داداش که رفت من هم برم؟ گفت:برو عزیزم....رفت و خیبر شهید شد. پدر گفت:حاج خانوم بچه ها رفتند. ما هم بریم تفنگ بچه ها رو زمین نمونه رفت و کربلا ۵ شهید شد. مادر به خدا گفت همه دنیام رو قبول کردی . خودم هم قبول کن رفت و در حج خونین شهید شد.
دیدی پشت بعضی ماشین ها می نویسن فروشی؟ پشت ماشینش زده بود (فروشی) ..... هرکسی که می دید می گفت ؟چند؟؟ فرقیم نمی کرد پول داشته باشد یا نه اصلا برای خنده هم که شده باشد می پرسیدند همه به خودشان اجازه می دادن بپرسند چند؟؟؟ چون صاحب ماشین خودش این اجازه رو به همه داده بود با همون تیکه کاغذی که روش نوشته بود:فروشی زنی هم که با حجاب نامناسب می اد تو جامعه دقیقا انگار پشت شیشه شخصیتش نوشته فروشی فروشی یعنی به همه اجازه داده