بارخدایا... از عشق امروزمان برای فرداهایمان چیزی باقی بگذار برای روزی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم. اندازه یک مشت ، یک لبخند...یک خاطره.... یک نگاه....تا دوباره بشکفد تا دوباره ببارد و سیراب گرداند همۀ قلب و روح و جانمان را....
من که خدا نیستم بگم: صد بار اگر توبه شکستی باز آی!!!! رفتی؟ به جهنم.... بی تفاوتی؟ به جهنم.... مگر دریا مُرد از بی بارانی ؟! خدااااااااااااااااا هست در همین نزدیکی ها...........
پیرزن میگویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی میساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند. پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه! کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت : چوب بیاورید ! کارگر بیاورید ! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!! و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!! مدتی طول کشید تا پیرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت... کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟! معمار گفت : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم... این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیریم
پول قرض گرفتن
گفت: به 500 هزار تومن نیاز ضروری دارم،
دوستش گفت: نیم ساعتی صبر کن، پیشت می آیم. ....
از نیم ساعت که هیچ یک ساعت ونیم هم گذشت و دوست نیامد،
و هرچه با او تماس میگرفت موبایلش خاموش بود!!! تعجب کرده بود...
احساس کرد دوستش شانه خالی کرده..فرار کرده... بدقولی کرده...
آخه دو ساعت گذشت بازهم موبایلش خاموش بود.
به دوستش این جمله را نوشت: نترس! موبایلت رو روشن کن
با هرکی دوست داری صحبت کن؛ کمکت رو نخواستیم!!!!
ربع ساعتی گذشت... دوستش تماس گرفت، بعد از احوال پرسی گفت:
یه لحظه... یه پیامک برام اومده، اجازه بده بخونم...بعد از خواندن پیامک،
به او گفت: خدا بیامرزدت! من موبایلم رو بخاطر فرار از تو خاموش نکردم...
خاموش کرده بودم چون رفته بودم موبایل رو بفروشم! تا کمکی کرده باشم...
و مقدار پولی که لازم داشتی تهیه کنم...
بقیه پولها رو رفتم موبایل ارزون خریدم تا باهات تماس بگیرم..
افرادی هستند که با رفتار و اخلاقشان تو را در حرج می اندازند
و شرمنده ات می کنند... و افرادی هستند که با اخلاقشان تو را
جرح و زخم می زنند حال آنکه تفاوت در یک نقطه است