-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 01:41
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 01:33
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 01:24
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 01:24
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 01:21
http://t1.gs-WQ
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:56
چند روزی هست که خداوند یک خانم کوچولوی ناز و دوست داشتنی رو به من و همسرم تقدیم کرده که از این بابت بسیار شکرگزار هستیم. در بین زعمای قوم هم در مورد اسم کودک اختلاف هست که جهت رعایت مصالح عمومی؛ چند روزی همه آزادند که نینی رو به هر اسمی که دوست داشتن صدا بزنن اما بخاطر مقارن شده با ماه محرم ؛ نظر من و همسرم اینه که...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:54
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:39
شهید علی تجلایی شهید حسن شفیع زاده شهید حسین خرازی شهید دکتر مصطفی چمران شهید مهدی باکری شهید امیر اسدی شهید امیر اسدی شهید حاج محمد ابراهیم همت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:34
شهید علی تجلایی شهید حسن شفیع زاده شهید حسین خرازی شهید دکتر مصطفی چمران شهید مهدی باکری شهید امیر اسدی شهید امیر اسدی شهید حاج محمد ابراهیم همت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:33
شهید علی تجلایی شهید حسن شفیع زاده شهید حسین خرازی شهید دکتر مصطفی چمران شهید مهدی باکری شهید امیر اسدی شهید امیر اسدی شهید حاج محمد ابراهیم همت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:32
شهید علی تجلایی شهید حسن شفیع زاده شهید حسین خرازی شهید دکتر مصطفی چمران شهید مهدی باکری شهید امیر اسدی شهید امیر اسدی شهید حاج محمد ابراهیم همت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:31
شهید علی تجلایی شهید حسن شفیع زاده شهید حسین خرازی شهید دکتر مصطفی چمران شهید مهدی باکری شهید امیر اسدی شهید امیر اسدی شهید حاج محمد ابراهیم همت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 خرداد 1395 00:24
ای نفست یار و مدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 16:33
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 16:27
انتخاب زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمردرا با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت:" من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمایید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم." انها پرسیدند:"آیا شوهرتان خانه است؟" زن گفت:"نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته." آنها گفتند:"پس...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 16:16
چشمه استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند. استاد به هر یک از آنها آب داد و از آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند ٬شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند آب را بنوشند چون...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 16:16
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 02:18
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 02:13
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 02:11
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 02:04
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 خرداد 1395 01:54
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 01:44
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 01:30
مواظب باشیم...!! نگه داشتن دین و ایمان در آخرالزمان... مثل نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 01:27
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 01:21
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 01:10
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 01:00
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 00:53
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1395 00:53