حال و هوای شهر مستان خوش است موسم مشتاقی و مستی شده ساقی آسمانیان می دهد مستی میخانه ز حد گذشتهمدینه امشب ز صفا پر شده
از می جام مصطفی پر شده
وقت وصال یار عاشق کش است
باز شب باده پرستی شده
به عاشقان جرعه پیاپی دهد
کار ز امداد و
گل بخوانندت ولی گلها همه مست تو اند خسته بودم از سراب کاذب آزادی ام کاروان سالار عشقی ، قبله اهل دلی ای گل زهرا نسب ای غنچه باغ علی مقدمت بوی بهشت فاطمیون می دهد آرزومند دعایت در نماز شب حسینای که بوی کربلا می آید از میلاد تو
هر گلی یابد صفا چون می نماید یاد تو
سدره و طوبی بود یک شاخه از شمشاد تو
تا اسیرت شد دلم ، گردیده ام آزاد تو
با ورودت بیت عترت می شود دلشاد تو
عشق و مستی هم بود در این جهان همزاد تو
فخر بنماید خدا بر عالم ایجاد تو
همره او اهل گیتی طالب امداد تو