خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست ز روزگار غریبم گشته است معلوم
ز دام خال سیاهش کسی رها نشود
به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود
خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود
خدا کند که مریضی من دوا نشود
شفای ما به قیامت بجز رضا نشود...