ازدواج خدیجه با پیامبر(ص): از مسائل مهم و بحث انگیز در زندگانی خدیجه علیها السلام، ازدواج او با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است. این ازدواج نه تنها در آن زمان به دلایلی - همچون خواستگاری غیرمستقیم او از پیامبرصلی الله علیه وآله و نیز قبول مهریه از مال خود و نیز رد کردن خواستگاری اشراف و بزرگان مکه نقل محافل زنان و مردان قریشی زمان خود شده بود؛ بلکه در دوران معاصر نیز از سوی بدخواهان و احتمالاً با اهدافی خاص، شبهاتی درباره این ازدواج مطرح شده است که نیاز به پاسخ دارد. سن آن بزرگوار در هنگام ازدواج نیز از دیگر مسائل بحث انگیز است. مشهور است که حضرت خدیجه علیها السلام در هنگام ازدواج، چهل ساله بوده است که بدین ترتیب، پانزده سال از پیامبر خدا بزرگتر بوده است. اما با مراجعه به منابع، در می یابیم که نظرات دیگری درباره سن او هنگام ازدواج وجود دارد؛ از آن جمله میتوانیم به 25، 28، 30، 35، 44، 45 و 46 اشاره کنیم. در میان مورخان و محدثان پیشین، 28 ساله بودن آن حضرت صلی الله علیه وآله بیشتر مورد پذیرش بود. (الصحیح من سیرة النبی صلی الله علیه وآله، ج 2، ص 115 و 116.) یکم. با مراجعه به منابع معتبر اسلامی درمىیابیم که این خدیجه بود که در آغاز به پیامبرصلی الله علیه وآله، علاقهمند شد و به واسطههی مختلف، سعی در برپایی مراسم ازدواج داشت و حتّی حاضر به قبول مهریه در مال خود گشت.
بدین ترتیب تفاوت سنی او با پیامبرصلی الله علیه وآله بیشتر از سه سال نبوده است. از جریان خواستگاری و اظهار علاقه خدیجه به پیامبرصلی الله علیه وآله و گفتههی او درمىیابیم که این علاقه، بر محور ارزشهی پاک انسانی بوده است. حضرت خدیجه در یکی از اولین مکالمات خود با پیامبرصلی الله علیه وآله علت علاقه خود را چنین بیان میکند: «انی رغبت فیک لقرابتک منی و شرفک فی قومک و امانتک عندهم و حسن خلقک و صدق حدیثک»؛ (اسدالغابة، ج 5، ص 434.)؛ «من به تو علاقهمند شدم، زیرا با من خویشاوندی، در میان قومت شریفی، در نزد قبیلهات به امانت داری مشهوری، داری اخلاق نیک مىباشی و راستگو هستی».
اما برخی از خاورشناسان - با استناد به اموری واهی در صدد اثبات این نکته هستند که پیامبر خدا، به جهت اموال خدیجه با او ازدواج کرد! حتی کار رابه جایی رساندهاند که با جعل داستانهایی دروغین، درصدد اثبات مدعی خود برآمده و از جمله گفتهاند: آن حضرتصلی الله علیه وآله در آغاز به خواستگاری دختر عمویش ام هانی دختر ابوطالب رفت و عمویش به جهت فقر و ناداری او، این خواستگاری را به فال نیک نگرفت و پیامبرصلی الله علیه وآله به جهت آنکه از ذلت فقر رهایی یابد، به سراغ خدیجه رفت!! (نساء النبىصلی الله علیه وآله، ص 54 به نقل از: مرگلیوث). دیگری چنین شایعه پراکنی کرده که پیامبرصلی الله علیه وآله به جهت تفاوت موقعیت اجتماعی خود با خدیجه علیها السلام، همیشه از این نکته بیم داشت که از سوی خدیجه، درخواست طلاق از او شود!!(همان، به نقل از: مویر). در پاسخ به این شبهات گفتنی است:
دوّم. داستان خواستگاری آن حضرت صلی الله علیه وآله از امهانی، در هیچ یک از منابع تاریخی نیامده و معلوم نیست که «مرگلیوث» آن را از کجا گرفته است.
سوّم. نوع برخورد ابوطالب با پیامبرصلی الله علیه وآله در طول زندگانی خود - چه قبل از بعثت و چه بعد از آن نشان دهنده بالاترین درجات فداکاری او، درباره پیامبرصلی الله علیه وآله است و طبیعی است چنین فرد فداکاری، هیچ گاه درخواست ازدواج حضرت با دخترش را رد نخواهد کرد.
چهارم. خطبهی که ابوطالب در مراسم عقد پیامبرصلی الله علیه وآله با خدیجه ایراد کرد، به خوبی نشانگر دیدگاه او درباره آن حضرت است. او در این خطبه برادرزاده خود را چنین معرفی مىکند: «... ثم ان ابن اخی هذا (رسولاللّه) ممن لایوزن برجل من قریش اِلاَّ رجّح به ولایقاس به رجل اِلاَّ عَظُم عنه و لا عِدل له فی الخلق....»؛ (بحارالانوار، ج 16، ص 14.) ؛ «برادرزادهام (رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است و هر کس با او سنجیده شود، در مقایسه کم مىآورد و او همانندی در میان مردمان ندارد». هنگامی که عدهی، سخن خدیجهعلیها السلام را - که مهریه را در مال خود قرار داده بود به سخره گرفته، با شگفتی گفتند: چگونه زنان مهریه را متعهّد مىشوند؟ ابوطالب غضبناک شد و گفت: اگر مردی همانند برادرزادهام باشد، او را با بیشترین مهر خواستار مىشوند؛ اما اگر مردی همانند یکی از شماها باشد، طبیعی است که باید بری ازدواج، مهر سنگینی بپردازد. (همان).بنابراین از چنین شخصیتی بسیار بعید است که خواستگاری پیامبرصلی الله علیه وآله را درباره دختر خود، رد کند؛ بلکه او این خواستگاری را بزرگترین افتخار بری خود خواهد دانست.
پنجم. نوع برخورد خدیجهعلیها السلام با پیامبرصلی الله علیه وآله، نشانگر آن است که همیشه صفا و صمیمیت و وفا و یگانگی در این خانواده، حکمفرما بوده است. خدیجهعلیها السلام در دوران عبادت پیامبرصلی الله علیه وآله در غار حرا، همیشه مراقب آن حضرت صلی الله علیه وآله بود و بارها بری او غذا مىفرستاد. (الاصابة، ج 8، ص 99)، «خرجت تلتمس رسول الله صلی الله علیه وآله باعلی مکة و معها غذاوه». او همیشه آماده بود که حتی کوچکترین تمایلات آن حضرت صلی الله علیه وآله را - که به زبان هم نمىآورد به انجام رساند؛ چنان که وقتی دید آن حضرت صلی الله علیه وآله به زید بن حارثه - که در آن هنگام به عنوان برده نزد خدیجه به سر مىبرد علاقه دارد، او را به حضرت رسول صلی الله علیه وآله بخشید (همان، ج 8، ص 102). بالاخره چنان آرامشی در فضی خانه برقرار کرده بود که برخی از مورخان، حق از آن، با عنوان «کان یسکن الیها» (همان). (در نزد خدیجه آرامش مىیافت) یاد کردهاند.