هل روز شکستن ، چهل روز بریدن ، چهل روز پی ناقه دویدن ، چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن  ، چه بگویم؟

چهل روز اسارت ، چهل روز جسارت ، چهل روز غم و غربت و غارت ، چهل روز پریشانی و حسرت ، چهل روز مصیبت ، چه بگویم؟ 
چهل روز نه صبری نه قراری ، نه یک محرم و یاری

زینب رسیده از سفری پر ز اضطراب ، سرگرم زمزمه ست و دلش غرق التهاب

چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو ، چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو

                          

اما من !

ماه محرم آمد و دلها گرفته
دلها ز داغ غربت مولا گرفته
ماه حسین بن علی باز آمد از راه
عالم برای داغ او عزا گرفته
اشک ها در چشم و اندوهی به سینه
دلها هوای کربلایش را گرفته
اشکی به پشت پلک هایم جمع گشته
که گویا انس با عاشورا گرفته

                                       در این شب ها و روزهای عزیز از شما سروران 

                                                   التماس دعای 

و همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را می‌خواند

اگر هیچکس نیست، خدا که هست . . .

 

وقتی به خوبیها و مهربانی های تو می نگرم

بدیها و اشتباهات خود را مشاهده می کنم

و آنوقت که رحمت و بخشش بی منتهایت مرا نشانه میرود

 

بنده: خدایا من خسته ام  نمی توانم.

خدا: بنده ی من 2رکعت نماز شفع بخوان و یک رکعت نماز وتر.

بنده: خدایا برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من، قبل از خواب این 3 رکعت را بخوان.

بنده: خدایا 3 رکعت زیاد است.

خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگری ندارد؟

خدا:فبل از خواب وضو بگیر و بگو یا الله

بنده: خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: همان جا که دراز کشیده ای تیمم کن بگو یا الله

بنده: نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم!خدایا هوا سرد است..

 بار شرمندگی گناهانم بیشتر از پیش بر دوشم سنگینی میکند

خدایا هر چه می دهی رحمت است و هر چه نمی دهی مصلحت

اگر مصلحت این است که هیچ چیز نداشته باشم راضیم به رضایت

ولی نظرت را از من مگیر

یاریم کن آن کنم که تو راضی باشی و آن طور شوم که تو می خواهی