(قائم آل محمد)

پیامبر(ص) مـــیفرماید:مــــهدى از فرزنـــــــــدان مــــن است که چـــــــهره اش چـــون ستاره تــابان است .

(قائم آل محمد)

پیامبر(ص) مـــیفرماید:مــــهدى از فرزنـــــــــدان مــــن است که چـــــــهره اش چـــون ستاره تــابان است .


حتما بخونیدایشان بارها هر چی را ما توی منزل از این جوجه حیوانات کوچولو بود، هر چی بود، نه حالا جوجه، همه چیزها، این قدر رئوف بود که یکی از جهتی که فکر ایشان را به خودش مشغول کند، امورات این حیوانی است که تو منزل آمده. این باید تأمین بشود. نه این که حالا دستور بدهد تأمین کنید تمام بشود. یا مثلاً تقاضا کند که... 
دائماً این را می خواست کنترل کند و ما می خواستیم ایشان افکارش خالی باشد، به عبادتش برسد، به مطالعه اش برسد، نگران چیزی نباشد. نخیر. 
حالا که می آمد، به اینها غذا دادید؟ حالا یک جعبه کوچولو چهار تا جوجه مرغ تویش هست. از این جعبه های یک وجب در یک وجب. از این جعبه شیرینی ها. حالا گذاشتیم تو گوشه اتاق، هوای زمستان است مثلاً فرض کنید گذاشتیم آن گوشه اتاق است. خب اینها غذایشان را خوردند؟ اینها هست؟ خب حالا شاید آنجا دلشان گرفته باشد. باز کن بیایند توی اتاق یک گشتی بزنند! ساعت دوازده شب است! آقا مگر اینجا جای مرغ است؟! همین هم که اینجا آمده باید خدا را شکر کند.
یک باری گذاشتم اینها را بیرون که دیگر ایشان گفتند هوا امشب شاید نزدیک صبح سرد بشود چرا اینها را بیرون گذاشتی؟ تازه هم شاید گربه بیاید اینها را بخورد. گفتم خب خدا اینها را خلق کرده گربه بخورد. گربه باید چی بخورد؟ از همین ها بخورد. یک نگاه عاقل اندر سفیهی کرد، انگار این گربه یک انسانی را می خواهد بخورد! پا شد و رفت خودش آنها را برداشت آورد. خودش رفت. دید که ما یک خرده با طنز داریم رفتار می کنیم.
اصلاً تحمل این را نداشت حتی یک جوجه، حتی مگس. 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.