هل روز شکستن ، چهل روز بریدن ، چهل روز پی ناقه دویدن ، چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن ، چه بگویم؟ چهل روز اسارت ، چهل روز جسارت ، چهل روز غم و غربت و غارت ، چهل روز پریشانی و حسرت ، چهل روز مصیبت ، چه بگویم؟ زینب رسیده از سفری پر ز اضطراب ، سرگرم زمزمه ست و دلش غرق التهاب چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو ، چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو
چهل روز نه صبری نه قراری ، نه یک محرم و یاری
ماه محرم آمد و دلها گرفته
دلها ز داغ غربت مولا گرفته
ماه حسین بن علی باز آمد از راه
عالم برای داغ او عزا گرفته
اشک ها در چشم و اندوهی به سینه
دلها هوای کربلایش را گرفته
اشکی به پشت پلک هایم جمع گشته
که گویا انس با عاشورا گرفته
در این شب ها و روزهای عزیز از شما سروران
التماس دعای