
ازخداپرسیدند:اگردرسرنوشت ماهمه چیز را
ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته
از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته
یک سینه غزق مستی دارد هوای باران
از این خراب رسوا امشب دلم گرفته
امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم
شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته
خون دل شکسته بر دیدگان تشنه
باید شود هویدا امشب دلم گرفته
ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو
پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته
گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است
ازقبل نوشته ای آرزو کردن چه سود دارد؟

خداوند خندید وگفت:شاید در سرنوشتت
نوشته باشم ”هرچه آرزو کرد”
